Perspective

ساخت وبلاگ
یک پنجره برای دیدنیک پنجره برای شنیدنیک پنجره که مثل حلقه ی چاهیدر انتهای خود به قلب زمین می رسدوبازمی شودبه سوی وسعت این مهربانی مکررآبی رنگ یک پنجره که دستهای کوچک تنهایی راازبخشش شبانه’ عطرستاره های کریم سرشار می کندومی شود از آنجاخورشیدرا به غربت گلهای شمعدانی مهمان کرد یک پنجره برای من کافیست.. یک پنجره به لحظه ی آگاهی ونگاه وسکوت...(فروغ)در جست و جوی نت هایی هستم که یکدیگر را دوست دارند..(موتسارت)پرسپکتیو با نام قبلی پسر روز:منظره چشم انداز جنبه ی فکری تجسم شی خطور فکر و ...استفاده از مطالب این پنجره بی منبع غیراخلاقیست! Perspective...
ما را در سایت Perspective دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenbalesinia بازدید : 150 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:10

ساعت حدود ۵ یا ۶ بعد از ظهر است، فرقی هم ندارد دقیقن ساعت چند است....امروز از صبح که بیدارشده م جم نخورده م همینطور طاق باز با دردی که حاصل این مهمان نخوانده است ،به سقف خانه زل زده م و چیزهاییاز سرم گذشته که بماند....حدود دوسالی میشود شایدم بیشتر(ازوقتی مغازه بازکردم)هرلحظه ام به بدو بدو گذشته و با ادامه تحصیل در دانشگاهاین عجله کردنها رو به فزونی گذشته استخودم را میان هیاهوی روزگار گم کرده بودم ؛کرونا آمد کرونا باضربتی تمام عیار آمد،تا خودم را یاد خودم بیندازداول از گر گرفتن پاهایم شروع شد بعد زانو دردوبعد چند استفراغ نصفه و نیمه به جانم انداخت؛تا با شکم خالی و نفس هایی که هق هق می کردند در جهانی که خودم ساخته بودم،به مساف هیچ کس جز خودم بروم و بدانم چند مرده حلاجم در این روزگار. Perspective...
ما را در سایت Perspective دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenbalesinia بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:10

....خواهر عزیزم امروز تو به من زنگ زدی و من در میان شلوغی ها و بلبشوهای کاری م فقط شماره تلفن خانه ات را روی گوشی م دیدم،...جواب ندادم تا سرفرصت باتو حرف بزنم ..سلام و احوالپرسی از جنس دیگر...و در همین رفت و آمدها در گوشه ای از ذهنم من حواسمبود؛که تو زنگ زدی...چه خوب که آدمیزاد در میان شلوغی ها و سرسام آورترین لحظات زندگی؛ کسانی را دارد که به یادشان هست وتورا به یاد تو می آورد ،بعنوان برادربعنوان فرزند،بعنوان پدر،مادر،خواهر،دوست‌.ساعت ده شب باکوله باری از خستگی به خانه رسیدم ..ولی گویا چیزی سرجایش نبود،به یاد میاورم که قراراست به تو زنگ بزنم و یک دل سیر باهم احوالپرسی کنیم..طوری که رفت وآمدی کلام ارتباطی مان را قطع نکند..تلفن را برمیدارم شماره ت را میگیرم ؛تو گوشی را برمیداریو یک جانم میگویی،جهان مال من میشود! Perspective...
ما را در سایت Perspective دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenbalesinia بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:10